دوباره این لحظه های نازنین را لمس می کنم؛ لحظه های بی بدیلی که دنیا چشمهایش را به روی زیبای تو گشود آرینای من! نمی دانم آنقدر که بایسته ی نام پرشکوه و روح بلند توست قداست و رسالت مادری را که تو با حضورت به من هدیه دادی امانتدار بوده ام یا نه ولی خدا می داند که چقدر دغدغه ی روشن ماندن نوری را داشته ام که تو در خود آورده ای. دوازده سالگی ات نوشم باد مایه ی سرمستی مدام من! ..